پنجشنبه ۵ تیر ۱۳۹۹ - ۰۶:۲۵
پاسخی بر شبهه "تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت"

حوزه/ در مورد ادله ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت باید بگوییم در اسلام وجود حکومت به عنوان یکی از ضروری ترین نیازهای جامعه مورد تصدیق قرار گرفته و این مسأله مستند به دلایل متعددی است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از شبهات منتشر شده در فضای مجازی، این پرسش است که: «با توجه به روایاتی که تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت را جایز نمی داند، تشکیل حکومت اسلامی چه ضرورت دارد؟ » که مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به این شبهه اینگونه پاسخ داده است:

  

- پاسخ

 دلیل عقلی: اجتماعی بودن انسان و تضاد منافع آنها تشکیل حکومت را عقلا ضروری می‌سازد، از طرفی اراده خداوند بر تکامل مادی و معنوی جامعه قرار گرفته است که این هدف جز در پرتو تشکیل حکومتی که اراده الهی را حاکم سازد امکان پذیر نیست، ضمن اینکه ماهیت قوانین اسلام همچون جهاد، دفاع، قضاوت، اجرای حدود و نیز هدف اسلام که بسط عدالت می باشد، حاکی از ضرورت تشکیلات حکومتی برای تحقق این اهداف و برنامه ها می باشد.

  

دلیل نقلی اعم از آیات و روایات:

مثلا در آیه ۲۵۱ بقره عبارت «و لولا دفع الله... ه. » حاکی از ضرورت تشکیل حکومتی دینی به منظور جلوگیری از سرکشی طاغیان و برقراری امنیت می باشد و یا آیه ۴۱ حج، یکی از ویژگی های مومنان راستین را اقامه امر به معروف و نهی از منکر در پرتو ایجاد حکومت دینی می داند.

در روایات نیز حضرت علی (ع) ابتدا در خطبه ۴۱نهج البلاغه اصل ضرورت حکومت را بیان کرده و آنگاه در روایتی دیگر با اشاره به آیات ۲۴انفال و ۱۷۹ بقره آنها را دلیل روشنی بر ضرورت وجود حاکم عادلی می داند که باید احکام اسلامی را برپا نماید.

  

در پاسخ سؤال شما ابتدا به ادله عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت اشاره می کنیم و سپس روایاتی را که ممکن است از آن جایز نبودن تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت استفاده شود، مورد بررسی و ارزیابی قرار خواهیم داد. در مورد ادله ضرورت تشکیل حکومت در عصر غیبت باید بگوییم در اسلام وجود حکومت به عنوان یکی از ضروری ترین نیازهای جامعه مورد تصدیق قرار گرفته و این مسأله مستند به دلایل متعددی است.

  

مهم ترین دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی عبارتند از:

۱. دلیل عقلی:

عقل، وجود حکومت را برای جلوگیری از هرج و مرج ناشی از تزاحم و تلاقی منافع انسان ها و پرهیز از هر گونه اختلاف و به منظور تأمین نظم اجتماعی لازم و ضروری می شمارد. اجتماعی بودن انسان از یک سوء و طبع استخدام گر انسان که طالب برتری و به خدمت گرفتن دیگران در جهت منافع خویش است از سوی دیگر ضرورت وجود قانون و حکومت را برای جلوگیری از اختلاف، تشتت و هرج و مرج و ایجاد نظم و امنیت در جامعه، به اثبات می رساند، و این ضرورت مخصوص به زمان و مکان خاصی نیست و تمام زمان ها و مکان ها را در بر می گیرد.

و از آنجا که خداوند مسائل اجتماعی را به حال خود واگذار ننموده و اراده خداوند بر این تعلّق گرفته که وسایل تکامل مادی و معنوی جامعه را فراهم کند و این امر بدون وجود حکومت و دستگاه حاکمه صالح میسر نیست، ضرورت حکومت اسلامی که در راستای تأمین مصالح مادی و معنوی گام بردارد اثبات می گردد. علاوه بر این که ماهیت قوانین اسلام خود بیان گر ضرورت وجود حکومت اسلامی است.

  

نگاهی گذرا به احکام و قوانین اسلام همچون جهاد، دفاع، قضاوت و اجرای حدود و... حاکی از آن است اجرا و تحقق آنها بدون ایجاد حکومت ممکن نیست و اگر اسلام نظارت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و دفاع دارد، اگر حدود و مقررات و قوانین اجتماعی و جامع دارد، این نشان می دهد که اسلام یک تشکیلات همه جانبه و یک حکومت است اگر اسلام آمده است تا جلوی همه مکتب های باطل را بگیرد و تجاوز و طغیان طواغیت را در هم کوبد، چنین انگیزه ای، بدون حکومت و چنین هدفی، بدون سیاست هرگز ممکن نیست».[۱] بر این اساس مرحوم امام فرمودند: «نهاد حکومت، آن قدر اهمیت دارد که نه تنها در اسلام حکومت وجود دارد، بلکه اسلام چیزی جز حکومت نیست و احکام شرعی، قوانینی است که یکی از شئون حکومت است بدین ترتیب، حاکمیت اسلامی و بسط عدالت، مطلوب بالذات و احکام مطلوب بالعرض است و مقصود از آن ها اجرای حکومت است».[۲]

  

۲. دلیل نقلی:

صرف نظر از دلیل عقلی، ادله نقلی «آیات و روایات» نیز ضرورت وجود حکومت اسلامی را اثبات می کند و این آیات و روایات در حقیقت مؤید دلیل عقلی است که در اینجا به اختصار بدان اشاره می کنیم.

  

الف: آیات: از میان آیات دال بر ضرورت تشکیل حکومت به ذکر دو نمونه بسنده می کنیم.

  

۱. «...وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْک وَالْحِکمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَکنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْعَالَمِینَ [۳]». و خداوند حکومت و دانش را به او «حضرت داود» بخشید و از آن چه می خواست به او تعلیم داد، و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی کرد، زمین را فساد فرا می گرفت، ولی خداوند نسبت به عالمیان لطف و احسان دارد.   جمله «و لولا دفع الله... ه. » به خوبی نشان می دهد که اگر حکومت مقتدر ونیرومندی نباشد و جلوی طاغیان و سرکشان را نگیرد، زمین پر از فساد می شود به این ترتیب حکومت عادلانه یکی از عطایای بزرگ الهی است که جلو مفاسد دینی و اجتماعی را می گیرد».[۴] بنابراین، این آیه شریفه ضرورت وجود حکومت را برای جلوگیری از مفاسد دینی و اجتماعی و برقراری امنیت به زیبایی ترسیم نموده است.

  

۲. «الَّذِینَ إِن مَّکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ [۵]». کسانی که هر گاه در زمین به آن ها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و برای خداوند سرانجام کارهاست. این آیه نیز تلویحا می رساند که بر پا داشتن نماز و ادای زکات و امر به معروف و نهی از منکر در قیاسی گسترده و عام از طریق تشکیل حکومت میسر است و لذا مؤمنان راستین را به این صفت توصیف می کند که آنها به هنگام قدرت یافتن و به حکومت رسیدن این فرائض بزرگ الهی را بر پا می دارند و اجرا می کنند و از اینجا نقش حکومت در اصلاح جامعه از دیدگاه اسلام روشن می شود».[۶]

  

ب: روایات:  به دو نمونه از روایات، در این زمینه اشاره می کنیم.

حضرت علی ـ علیه السلام ـ ضرورت تشکیل حکومت را در پاسخ شعار خوارج که می گفتند «لا حکم الاّ لله این گونه بیان فرمودند: کلمة حقّ یراد بها باطل نعم انه لا حکم الاّ لله و لکن هولاء یقولون لا امرة الاّ لله و انه لابّد للناس من امیر برّ اوفاجر».[۷] سخن حقی است که از آن اراده باطل شده، آری درست است، فرمانی جز فرمان خدا نیست، ولی اینها می گویند زمامداری جز برای خدا نیست، در حالی که مردم به زمامداری نیک یا بد، نیازمندند. این سخن حضرت به خوبی نشانگر ضرورت حکومت است و این که جامعه نمی تواند بدون حکومت و حاکم به حیات خویش ادامه دهد و دچار هرج و مرج می گردد و حتی حاکم بد از جامعه بدون حکومت که با هرج و مرج رو به روست، بهتر است.

  

هم چنین در روایت دیگری حضرت بعد از ذکر آیاتی از قرآن از جمله آیه ۲۴ سوره انفال و آیه ۱۷۹ سوره بقره فرمودند: «و فی هذا اوضح دلیل علی انه لابد للامة من امام یقومه بامرهم فیأمرهم وینهاهم و یقیم فیهم الحدود و یجاهد العدّو و یقسم الغنائم و یفرض الفرائض و یعرّفهم ابواب ما فیه صلاحهم و یحذّرهم ما فیه مضارّهم اذ کان الامر و النهی احد اسباب بقاء الخلق والاّ سقطت الرغبة و الرهبة و لم یرتدع و لفسد التدبیر و کان ذلک سببا لهلاک العباد».[۸] در این «آیات» روشن ترین دلیل است بر این که برای امت لازم است امامی باشد که امر آنها را بر پا کند و امر و نهی کند و حدود را اقامه کند و با دشمنان بجنگد و غنائم را تقسیم نموده و واجبات را بر پا نماید و آنچه در آن صلاح آنهاست به آنها بشناساند و از چیزهایی که ضرر آنها در آن است بر حذر دارد، چون امر و نهی یکی از اسباب بقای مردم است و الاّ رغبت و ترس از بین رفته و هیچ کس از گناه باز نمی ایستد و نظام جامعه فاسد می شود و این سبب هلاک بندگان می گردد».

این روایت نیز همچون روایت قبل به روشنی ضرورت وجود حکومت و حاکم عادلی که احکام اسلام را به پا دارد، را ترسیم نموده است.

  

با تبیین ادله عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت اکنون به بررسی و ارزیابی روایاتی می پردازیم که از آنها ممکن است جایز نبودن تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت استفاده شود و به عنوان مانعی برای ادّله ضرورت تشکیل حکومت تلّقی گردد در ارزیابی این دسته از روایات باید بگوییم، این روایات از نظر مضمون متفاوت هستند و به چند گروه تقسیم می شوند.

  

۱. روایاتی که به طور مطلق هر نوع قیام و اقدام برای تشکیل حکومت را محکوم نموده و پرچمدار آن را طاغوت می داند مانند روایتی که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: «کل رایة ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزوّجل».[۹] هر پرچمی که قبل از قیام امام زمان ـ علیه السلام ـ بر افراشته شود پس صاحب آن طاغوت و پرستش کننده غیر خداوند عزوجل است این روایات دلالت بر جایز نبودن تشکیل حکومت و قیام برای آن ندارد زیرا به لحاظ اصل مناسبت حکم موضوع قیام کننده و پرچمدار محکوم به طاغوت بودن و پرستنده غیر خداست که مردم را به سوی خویش و راه غیر از راه خدا و رسول و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ فراخواند و دعوت او تناسبی با دعوت طواغیت و پرستنده های غیر خدا داشته باشد امّا اگر چنین قیام و یا پرچمی برای مبارزه با طاغوت و استقرار حاکمیت خدا و اطاعت از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اهل بیتش باشد بدون تردید مشمول این روایات نخواهد بود».[۱۰] از این رو اطلاق این قبیل روایات از آنجا که مخالف با خطوط کلی قرآن و سنت معصومین ـ علیهم السلام ـ و ضرورت عقلی است قابل پذیرش نمی باشد و این همه آیات و روایاتی که ما در جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و احیای کلمه دین و اقامه حدود الهی داریم و اینها مخصوص زمان خاصی نیست، نشان می هد که جلوگیری از احیای دین، سخن نادرست و قابل پذیرش نیست، اگر در عصر غیبت حکومت دینی نباشد، لازمه اش حاکمیت قوانین غیر دینی و افراد ناصالح بر مردم مسلمان است که هیچ گاه خداوند و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به چنین چیزی راضی نیستند».[۱۱]

  

۲. روایاتی که قیام های پیش از ظهور امام زمان ـ علیه السلام ـ را محکوم به شکست می داند. مانند روایتی که از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمودند: «ما خرج و لا یخرج منّا اهل البیت الی قیام قائمنا احدا لیدفع ظلما او ینعش حقا الا اصطلمته البلیّة و کان قیامه زیادة فی مکروهنا و شیعتنا».[۱۲] خارج نشد و خارج نمی شود از ما اهل بیت پیش از قیام قائم ما کسی برای دفع ظلمی یا گرفتن حقی، مگر آنکه به مصیبت و بلّیه دچار می شود و قیام او سبب زیاد شدن درد و رنج ما و شیعیان ما می گردد.

این روایات نیز اولا مربوط به قیام هایی است که شرایط آن محقق نشده که محکوم به شکست است و شامل قیام هایی که شرایط آن مهیا می باشد، نمی شود، زیرا در غیر این صورت باید بپذیریم که حتی با وجود شرایط و مهیّا بودن آن نیز قیام مبارزه بر علیه ظلم وتشکیل حکومت دینی جایز نباشد که این همان گونه که گفته شد با خطوط کلی آیات و سنت معصومین ـ علیهم السلام ـ سازگار نیست.

  

ثانیا: مضمون این روایات اخبار امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ به فراهم نبودن شرایط قیام و تشکیل حکومت دینی در آن شرایط بود. از این رو این روایات حمل بر ارشاد و رهنمودهایی شده که ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ برای جلوگیری از مشارکت یارانشان در فتنه ها و درگیری های بی ثمر و افتادن در معرکه های نافرجام بیان فرمود. [۱۳] قیام و شهادت ناگوار زید و یحیی و عدم موفقیت آنها شاهدی گویا بر این مسأله بود.

  

۳. روایاتی که از مشارکت شیعیان در قیام کسانی که از ائمه ـ علیهم السلام ـ پیروی نمی کنند، نهی نموده است در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ چنین نقل شده که فرمودند: «... ان اتاکم آت منا فا نظروا علی ای شی تخرجون و لا تقولوا خرج زید فانّ زیدا کان عالما و کان صدوقا و لم یدعوکم الی نفسه و انما دعاکم الی الرضا من آل محمد (ص) و لو ظهر لوفی بما دعاکم الیه انما خرج الی سلطان مجتمع لینقضه، فالخارج منّا الیوم الی ایّ شی یدعوکم الی الرضا من آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فنحن نشهدکم انّا لسنا نرضی به و هو یعصینا الیوم و لیس معه احد و هو اذا کانت الرایات و الالویة اجدر ان لا یسمع منّا...».[۱۴] اگر کسی نزد شما از سوی ما آمد پس این گونه بنگرید که بر چه چیزی قیام کرده اند و دیگران را به زید قیاس نکنید زیرا زید عالمی درستکار بود و شما را به خود دعوت نکرد او شما را به رضا از خاندان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دعوت کرد و اگر پیروز می شد به وعده اش وفا می کرد و شما را به سوی ما می خواند زید بر علیه سلطانی قیام کرد که مردم را دور خودجمع کرده تا حکومت او را نابود کند. پس کسی که خارج می شود به سوی چه چیزی می خواند شما را، شما را به رضای خاندان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دعوت می کند پس ما شاهد می گیریم شما را که ما راضی به آن نیستیم در حالی که امروز که یاری ندارد از ما اطاعت نمی کند و نافرمانی ما را می کند تا چه رسد به روزی که پرچم ها برای او بسته شود».

  

این گروه از روایات به خوبی بیان گر مخالفت با قیام هایی است که اهداف آنها حاکمیت احکام اسلام نبوده و تنها به نام اهل بیت ـ علیهم السلام ـ شکل می گیرد، از این رو اگر قیام برای از بین بردن قدرت و حاکمیت طواغیت باشد و برای دعوت به امامت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و استقرار حاکمیت احکام اسلام انجام پذیرد آن گونه که در قیام زید بود و شرایط آن فراهم باشد مورد تأیید و رضایت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ است.

  

۴. روایاتی که مفاد آن انتظار فرج و ملازمت خانه و مترصد وقوع علائم ظهور و منع از مشارکت در هر قیامی است که قبل از تحقق این علائم باشد. مانند روایتی از حضرت علی ـ علیه السلام ـ که فرمودند: «الزموا الارض و اصبروا علی البلاء و لا تحرکّوا بایدیکم و سیوفکم فی هوی السنتکم و لا تستعجلوا بمالم یعجل الله کلم...».[۱۵] ملازم زمین باشید (قیام نکنید) و بر بلاها و مصیبت ها صبر کند و با دست ها و شمشیرهایتان درخواست زبانتان حرکت نکنید و در آنچه خداوند در آن برای شما تعجیل نکرده عجله نکنید و روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ که فرمودند: «الزم الارض و لا تحرک یدا و لا رجلا حتی تری علامات اذکرها لک...».[۱۶] ملازم زمین باشد و دست و پایت را برای قیام حرکت نده تا علاماتی که برای تو ذکر می کنم ببینی سپس حضرت علامت های خروج حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ را بر شمردند.

  

این گروه از روایات بیان گر قیام هایی است که مربوط به قیام حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ است و شیعیان را از عجله کردن و هر قیامی را به عنوان قیام موعود تلقی کردن باز می دارد. و هیچ گونه دلالتی بر نهی از قیام و تشکیل حکومت اسلامی به منظور اجرای احکام اسلام و زمینه سازی برای قیام حضرت ندارد و چنین قیام هایی مورد نظر این روایات نیست.

  

با تحلیل مفاد مجموع این روایات می توان به نتایج کلی زیر دست یافت:

الف: به مدعیان امامت که بدون اذن امام معصوم ـ علیهم السلام ـ قیام می کنند و مردم را به اطاعت از خود نه خدا و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امام ـ علیه السلام ـ دعوت می نمایند، نباید کمک کرد و چنین قیام هایی محکوم است.

  

ب: هر قیامی که مدعی عنوان مهدویت باشد، محکوم است.

  

ج: قیام هایی که بدون بررسی شرایط و زمینه های موفقیت، شکل می گیرد، محکوم به شکست است اگر چه هدف قیام صحیح و مقدس باشد.

  

د: از تعجیل و شتاب در قیام حضرت و هر قیامی را به عنوان قیام موعود تلقی کردن باید پرهیز نمود و تا تحقق نشانه ها و علائم و زمان مقرّر آن صبر نمود.

  

بنابراین با بررسی و ارزیابی این روایات روشن می شود که این روایات هیچ گونه دلالتی بر جایز نبودن تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت به طور کلی نداشته و ناظر به موارد خاصی همچون فقدان شرایط وزمینه های قیام و تشکیل حکومت و انگیزه های نادرست و غیر الهی و مدعیان مهدویت می باشد. از این رو نمی توان بر اساس این روایات جایز نبودن تشکیل حکومت در عصر غیبت را به طور عام و کلی استفاده نمود و ادله عقلی و نقلی ضروری بودن تشکیل حکومت اسلامی را به واسطه این روایات کنار گذاشت، بلکه همان گونه که اشاره شد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی مستند به ادله عقلی و نقلی روشن است و این روایات تنها ناظر به موارد خاص است.

  

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱۰، ص۱۷ تا ۳۰.

۲ـ فقه سیاسی، عباسعلی عمید زنجانی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۸۹ تا ۱۹۴.

۳ـ ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، آیت الله جوادی آملی، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۲ تا ۳۷۵.

  

پی نوشت ها:

[۱]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۷۵ و ۷۶.

[۲]. امام خمینی (ره)، کتاب البیع، قم، موسسه اسماعیلیان، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۷۲.

[۳]. بقره / ۲۵۱.

[۴]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱۰، ص۲۳.

[۵]. حج / ۴۱.

[۶]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، همان، ج۱۰، ص۲۴.

[۷]. نهج البلاغه، خطبه ۴۱.

[۸]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۴۱.

[۹]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱۱، ص۳۷.

[۱۰]. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، آمیر کبیر، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۸۹.

[۱۱]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۴.

[۱۲]. صحیفه کامله سجادیه، ترجمه و شرح میرز ابوالحسن شعرانی، قم، انتشارات قائم ال محمد (ص)، ۱۳۸۶ش، ص۳۳.

[۱۳]. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، همان، ج۲، ص۱۹۰.

[۱۴]. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۶.

[۱۵]. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۰.

[۱۶]. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۱.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • منتشرشده: ۱۳
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۱۶
  • ابوذر FR ۱۷:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۷
    سلام.آفرین.دقیقا....اما درحکومت اسلامی باید نظارت بیشتر وشدیدتر باشد چرا که درغیر این صورت وضعیت می شود چیزی که نباید باشد ع عده که اعتقادی به خدا واسلام وپیامبر ندارند صاحب منصب ومدیریت میشوند که عمدی یا غیر عمدی با اتخاذ تدابیر غیرمنطقی وغیرعلمی ویا ایجاد فساد باعث نارضایتی مردم میشوند ودین واعتقاد مردم را تضعیف میکنند...
  • علب SE ۱۸:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۰
    شدنی نیست تشکبل حکومت اسلامی ... و باید زمینه را برای ظهور امام مهیا می کردند
    • IR ۱۹:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۱
      نباید تشکیل می یافت، هم دین را تضعیف کردند وهم نا کار آمد ى را به نام دین گذاشتند
    • ممد IR ۱۲:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۰
      چطور زمینه رو مهیا میکنی؟ یکی از علت های غیبت ترس از کشته شدن امام هست بدون داشتن حکومت قوی نمیتونی جان امام رو حفظ کنی فکر کن الان ظهور بخواد شکل بگیره خب اسرائیل امریکا عربستان و ... میان برای شهید کردن ایشون پس باید نه تنها حکومت تشکیل داد که حکومت انقدر قدرتمند باشه که کسی جرات حمله نداشته باشه
  • محسن IR ۰۰:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۴
    تکلیف کشورهایی که در آنها مسلمانان در اقلیت هستند چیه؟ در کشورهایی که شیعیان را به صورت عادی نجس و رافضه می دونند چی؟ ایا ادله تشکیل حکومت اسلامی فقط برای ایرانه و دیگر کشورهای دنیا هم که اصلا بی دین ها حاکم هستند چیه اونجا میشه مجلس خبرگان تشکیل داد ارتش و حکومت ها را ساقط و ترور کرد با این اوصاف حاکمان هر کشوری شیعیان را تروریسم و همه را قطعه قطعه خواهند کرد خود اهل البیت علیهم السلام از امام سجاد به بعد تشکیل حکومت ندادند با این که معصوم بودند تا چه رسدبه فقهایی که هنوز عام و خاص را نمی دونند در دوران غیبت فقط ادله امر به معروف و نهی منکر آنهم با شرلیطی که منجر به ضرر جانی و غیره نشود بصورت فرهنگی جایز است نه نظامی تقیه و توریه اصل همیشگی دوران غیبت است تا جان و مال و ناموس شیعیان محفوظ بماند حکومت اسلامی ما که اکنون رنگ جمهوریت گرفته و هر از گاهی کسی حکومت تشکیل میده که لیاقت کافی رو نداره و با آرااء عمومی که اکثرهم لایعقلون افرادی بر جامعه حاکم میشند که حتی ولی فقیه هم نمی تونه جلوی مفسده های اونها رو بگیره
  • محمدرضا IR ۲۲:۴۹ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۳
    خب اینطوری که نمیشه همینجوری روایات رو اونجور که میخوایم تفسیر کنیم.دلیلی برای تفسیر روایاتی که گفتیم منظور امام این نبوده، یه چیز دیگه بوده، دارین؟ چون فقط از روی ظاهرشون میشه چند جور نتیجه گرفت. درضمن ضرورت تشکیل حکومت رو که گفتین در زمان حکومت معصوم درست هست. اما آیا در زمان غیبت هم درست هست؟ با توجه به ایراداتی که آخوند خراسانی به این موضوع گرفتند.
    • IR ۲۰:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۶
      افرین
  • IR ۱۲:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۸
    براساس تجربه، گرچه وضع مالی مردم به برکت ترویج دلالی و رها کردن نرخها بطور ناعادلانه بهبود یافته اما اخلاق و قوانین و نهادهای نظارتی بمراتب عملکرد ضعیفتر از زمان شاه دارند. قوه قضائیه هیچ زمانی کارایی لازم نداشته و نتوانسته از حجم گسترده پرونده های مطروحه جلوگیری کند. تخلفات گسترده مردم و دولت به رقابت مخرب در رواج هرج و مرج و حاکمیت روابط بر ضوابط و تبعیض و امتیاز طلبی کسانیکه به هر شکل خود را خادم انقلاب معرفی میکنند و مردمی که بدون دروغ و کلاهگذاری و فریبکاری روز خودرا شب نمیکنند، مهر رد بر عملکرد کسانی میزند که فریاد اسلام خواهی و نجات بشریت دارند. با جرات میتوان گفت ایران بدترین کشور جهان در زندگی امن و با اخلاق و قابل اعتماد است.
  • علی FR ۱۸:۲۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۱
    در دنیای امروز مفهوم حکومت با گذشته و آینده متفاوت هست و ذاتا طاغوتی است. چون بر اساس مکان جغرافیایی است. یعنی امروز حکومتها بر اساس مرز جغرافیایی تعریف می شوند و انسانها نیز متاسفانه بر اساس مکان جغرافیایی تولد تقسیم بندی شده اند. چنین سیستمی کاملا ضد دینی است و هرگز دین نمی تواند به چنین سیستمی رسمیت دهد و یا با آن مبارزه نکند. اما متاسفانه بعد از سال پنجاه و هفت در مکان جغرافیایی ایران، به این سیستم و حکومت تعریف شده در این سیستم طاغوتی عنوان اسلامی داده شد. در زمانهای گذشته انسانها عمدتا به صورت قبیله ای زندگی می کنند و حکومت مرکزی که بر اساس مرز جغرافیایی تعریف شده باشد هرگز به مفهوم امروزی اش نبوده. انسانها می توانستند بین مکانهایی که امروز کشور نامید می شوند رفت و آمد کنند و نه پاسبورتی بود و نه مرزی و نه ویزایی و ...لذا اینکه عده ای شرایط امروز را با صدر اسلام یکسان می کنند و یا با شرایط جامعه جهانی موعود آخرزمان، اینها در اصل دارند بدعت می گذارند. چون جامعه ناجی انسانها یا امام زمان که اصلا مرز جغرافیایی ندارد و لذا مفهومش با چیزی که امروز حکومت نامیده می شود زمین تا اسمون فرق داره و عده ای دارند اینا رو مشابه جلوه می دهند. ببینید برای یک حکومت واقعی اسلامی در دوران غیبت چند شرط جدی وجود دارد که اگر این ها رعایت نشود آن حکومت ضد اسلامی می شود. اولا اینکه باید جامعه اسلامی تشکیل شود. خوب جامعه اسلامی اصولا پدیده ای فرامرزی و فرا جغرافیایی است و اعضای آن باید یک فهم و یا یک تفسیر از اسلام را آگاهانه پذیرفته باشند و داوطلبانه عضو این جامعه شده باشند. یعنی چنین جامعه ای می تواند مکانهایی در کشورهایی مثلا مثل ایران، عراق، لبنان، یمن و ... داشته باشند و قشنگ از سرتاسر جهان مهاجر بگیرند. نه اینکه به اجبار هر کس که مثلا در خاک جغرافیایی ایران متولد شد مسلمان نامیده شود و یا عضو جامعه اسلامی قلمداد شود و احکام اسلام ( آن هم بر اساس یک تقسیر مشخص) روی ان اجرا شود. ایران یک مکان جغرافیایی است. مکان جغرافیایی هرگز اسلامی یا کافر نمی شود اصلا ربطی ندارد. مردم ایران صرفا در مکان جغرافیایی تولد با هم مشترک اند و نه چیز دیگر. چه بسا افراد در مکانهای جغرافیایی بسیار دور از لحاظ عقدیتی بسیار به هم نزدیکتر باشند تا در مکان جغرافیایی تولد خود!!! لذا ایران اسلامی یک واژه من در
  • علی FR ۱۸:۲۵ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۱
    لذا ایران اسلامی یک واژه من در آوردی و ضد دینی است زیرا ضد نبوت است. یعنی اعضا و مردم آن صرف تولد در محدوده جغرافیایی ایران مجبور به اجرای احکام اسلام (بر اساس یک تفسیر خاص) شده اند. و اصلا دعوتی صورت نگرفته که کاملا ضد نبوت است. نبوت از اصول دین است. نبوت هم یعنی دعوت ونه لشگر کشی و گروگان گیری مکانی!!! مثال می زنم. فرض کنید من بروم با یک اسلحه یک کوچه یا یک محله و یا اصلا یک خانه را اشغال کنم. روی اهالی ان خانه اسلحه بکشم که جلوی من نماز بخوانید و روسری بپوشید. آنها هم از ترس این کار را بکنند. بعد هورا بکشم که جامعه اسلامی درست کردم!!! و با همین شیوه دنبال گسترش اش باشم!!!! این خانه می تواند مکان جغرافیایی ایران باشد. لذا این شیوه ضد نبوت و ضد سیره انبیاست. و باطل بودنش واضح است. جامعه اسلامی تنها با آگاهی و انتخاب می تواند شکل بگیرد آنهم به صورت مکرر این عمل باید رخ دهد. یعنی اعضا باید به صورت مکرر تجدید شوند. این گونه مطمئنم می شویم که مثلا اعضای فلان جامعه که در فلان جا سکومنت دارند و هر وقت بخواهند می توانند بیرون بیایند به فلان مبانی باور دارند و برای آن جان هم می دهند. اما مکان جغرافیایی تولد نه آگاهی درش هست و نه انتخاب. اصلا امکان تشخیص مسلمان و کافر بودن بعد از تولد وجود ندارد زیرا امر ژنتیکی نیست. شیعه و اسلام و ... ژنیتکی نیستند و حتی نمی توان گفت چه کسی مسلمان زاده است و چه کسی کافر زاده هست!!! لذا اول باید جامعه اسلامی بر اساس آنچه که گفته شد تشکیل شود و بعد حکومت اسلامی خودبخود در آن ایجاد می شود. اما تا کنون جامعه اسلامی به معنای واقعی ایجاد نشده است.
  • علی FR ۱۸:۲۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۱
    دومین شرط جامعه اسلامی بر مبنای شیعه پذیرفتن اصل چهارده معصوم هست. لذا با توجه به عدم وجود معصوم در دوران غیبت، ما نمی توانیم هر حکمی را اجرا کنیم زیرا صلاحیت نداریم. مثلا حکم اعدام حکمی است غیر قابل جبران. یعنی اگر به خطا حکم اعدام دهیم و بی گناهی را اعدام کنیم قتل کرده ایم. و البته قابل جبران هم نیست. اصلا مصداق عملی باور به چهارده معصوم همین هست. متاسفانه در مکان جغرافیایی ایران سیستمی امده که ادعا می کند اسلامی است. به چهارده معصوم هم اعتقاد دارد. اما در عمل می بینیم همه خود را معصوم می دانند. قاضی براحتی بدون در نظر گرفتن اینکه معصوم نیست و احتمال خطا دارد حکم اعدام می دهد و البته سیستم این گونه طراحی شده است. حکم اعدام هم اجرا می شود و بارها دیده شده بعد از اعدام بی گناهی فرد اعدام شده اثبات می شود!!! لذا عقیده چهارده معصوم هرگز نمی تواند به مجازات هایی مثل اعدام دست بزند.
  • محمد IR ۱۴:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۸
    همه جور توجیه برای نفی حکومت اسلامی در زمان غیبت دیدیم الا روش شما که نوبر است ... فارغ از ضرورت تشکیل حکومت اسلامی که در دو دهه اخیر دیگرمثل روز برای هر مسلمانی روشن شده که بدون تشکیل حکومت اسلامی نمی تواند حتی حجاب و نماز جماعت خود را به شیوه ای که عقیده دارد نگاه دارد اما ادعای شما در صورت تعمیمم می تواند با این ظاهر دلسوزانه که ممکن است در تشخیص اشتباه داشته باشیم بساط همه اندیشه بشر از جمله فقه و حقوق و ... را بر باد دهد. همه کسانی که اندکی با تاریخ فق و آشنا باشند رویداد شیخ مفید و کودکی که حکمی برای آن داد و فقهمید که اشتباه کرده است را شنیده است . بنا بر اداهای شما اینگونه نیست که هرجا احتمال اشتباه وجود داشته باشد باید همه چیز حتی قضاوت و تفقه را تعطیل کرد تا خود امام عصوم بیاید و همه چیز را درست کند. به نظر می رسد اینگونه دیدگاه ریشه در تصوف و دوری از دنیا دارد که هنگامی که در ایران و منطقه ریشه دواند ممالک این منطقه و مردم آن را از داخل پوساند و از جهان متمدن عقب انداخت ... آخر چه توجیه اپعقلی در این تبلیغ برای بی مسئولیتی صرف قرار دارد ... الله اعلم
  • m IR ۲۱:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۴
    امام زمان نایب عام ندارد و ارجاع مردم به علمای اسلام، بمنزله نیابت از ایشان نیست که بتوانند حکم دینی و حکومتی صادر کنند.